ღღღ I ღღღ U ღღღ

این پسره که تو تصویر میبینید 15 سال سن داره عاشق یه دختره هم سنه خودش میشه و مدام دختره محلی بش نمیذاره تا اینکه پسره پری روز میره تو مدرسه دختره و سه تا گنجشگو به تیرک دروازه مدرسه دخترانه با بند اعدام میکنه(مدرسه بدون سرایدار)و فقط دختره میدونه کاره کی بوده..
بعد مدرسه پسره میاد سره راه دختره میگه فردا نوبته منه که برم جای گنجشکا فکراتو بکن که دختره بازم محلی بش نمیذاره و دیروز که دره مدرسه رو باز میکنن تا پسره خودشو به تیرک مدرسه اویزون کرده..

اینم تصویری است که یکی از دوستان امروز از صحنه گرفته/اینجا شهری هست بنام سوق واقع در استان یاسوج

من که با دیدن این تصویر و داستانش شوکه شدم...


برچسب‌ها: عشق,
+ شنبه 26 بهمن 1387 ساعت 22:16 توسط عشق